رومان شماره 4
مسائل دو گونه که انسانی رو به سر دوراهی میذاره خواستن ونخواستن بودن یا نبودن بایستی تحمل کنی چون فقط کار توست و تو هم در خود پیچیده ای ودر قبال این مسئله بخاطر هجوم نا مرادی طوفان زندگی تحمل میکنی
صداهای ناهنجار زندگی تنت رو می لرزونه ودر آینده همین نا هنجاریهای زندگی برات ضعف اعصاب می آره طوری که خودت از خودت ممکنه دوری کنی. حرفها تو دلته که اگه بمونه سخت آزارت میده کسی رو پیدا نمیکنی که شنوای واقعی باشه اگه هم بگی طولی نمیکشه که پشیمونت می کنه
اما دریغ از دو راهی مسائل زندگی که انسانی رو در گیر زخمهای گذشته می کنه زخمهائی که یادشون نمک زدن بر اونهاست.
بدان اگه عروج غیر طبیعی در من شد خواسته یا سر نوشتم آن نبود
این شد که ناخواسته ها بر من هجوم آورد
در قبال خواستن خواسته ها ایستادگی شد تا مرز نبودنها.